عشق اومده که با قلبم بازیشو شروع کنه

عشق اومده که دوباره من و زیر و رو کنه

چشماشو و دیدم اینقد بده حال و روزم

هوش و هواس ندارم دیوونم هنوزم

وای حوصله داره دل من دوباره

حالش خرابه راهیم نداره

این گوشه کنارا یه جا توی دنیا

جا موند دوباره دل ساده ی ما

چش چش یه لبخند که قشنگه هرچند

با من غریبست ولی قلبم و کند

چش چش یه دریا دوتا چشم زیبا

یعنی چی میشه نمیدونم خدایا

بعضیارو میبینی تا تهش باهاتن
حتی وقتی میزنی تو خاکی

هر وری بری باهاتم داشم
آره هر وری بری باهاتم داشم
آره هر وری بری باهاتم داشم
از هرجا میخواد بذار باد بیاد
هر وری بری باهاتم داشم
آره هر وری بری باهاتم داشم
آره هر وری بری باهاتم داشم
از هرجا میخواد بذار باد بیاد

چرا با من از کل حالم شدی سردتر از باد پاییز

سراغی نمیگیری از ما تو این لحظه های غم انگیز

عجیبه کمی حال و روزم آخه بی تو تنهاترینم

هنوز عکس چشم سیاهت رو تو هر جایه این خونه میبینم

جوابه دلم رو کی بعد از تو میده

کی عطر تنش بوی عطرت رو میده

کنارت به جز من کی عاشق ترینه

کسی نیست به جز من حقیقت همینه

کسی نیست به جز من حقیقت همینه

چجوری دلت اومد ازدلم بگزری زود
مگه قول نداده بودی به کسی دل ندی زود
چجوری دلت اومد یدفعه تنهام بذاری
چجوری دلت اومد دست تو دست اون بذاری
نگو که واسه تو دیره دل من داره میمیره
اونکه یه روزی نفس بود داره از پیش من میره
نگو که واسه تو دیره دل من داره میمیره
اونکه یه روزی نفس بود داره از پیش من میره

چه نوری از ستاره ها به دور ما حلقه زده
امشب به جشن منو تو حتی خدا هم اومده
خونه رو تزیین میکن با ماه و خورشید و چشات
تو لایقی بجای فرش بهشت بیوفته زیر پات
منو تو مال هم شدیم شدی تمام زندگیم
باید که این حادثه رو به همه ی دنیا بگیم

تو آینه ی چشمای من نگاه کن ببین چه زیبا شدی نازنینم
دارم تو زیبایی چشمای تو آینده ی روشنمو میبینم
گُلی که با دست تو چیده میشه نشونی از شروع یک بهاره
بهار اگه تو دستای تو باشه همیشه تو این خونه موندگاره

همین یه بارو پای حرف من بشین
نگاه بی‌قرارمو خودت ببین
بیا و باز به این دیوونه خیره شو
آخه تو و نگاتو خیلی نقطه چین

نمی‌تونم بهت بگم چه حسیه
نمی‌دونستم اصلاً عاشقی چیه
نمی‌تونم بهت بگم دوست دارم
زبونم بند اومد عجب چشاییه
بگو تو اون چشات چیه

از دلت فقط یه فرصت کوچیک می‌خوام
هرجوری بخواد دلتو باتو راه میام
دوری از چشات دلیل گریه هام شده
چی می‌شه یه روز بشی دلیل خندهام

منو شبو تنهایی و غم یه عمره رفیقیم
عادتمونه تو دلتنگی دست همو میگیریم
من یه گُمشده ی تنهام
دنیای بی اونو نمیخوام
بخدا نمیخوام

منمو حسرت اون شبو خیابون
صدای بارون این دل ِ داغون
منو این دل ِ دیوونه پی نشونه
کجای دنیاست خدا میدونه
خدا میدونه

نگاهم به یادگاریش
که تو گردنم هست
خودش برام بست دیوونه کنندست
که خاطره هاش باشه خودش نباشه
رو زخم کهنم از درد دوریش نمک بپاشه

بروم شادان به فلک دور از غم ها دور از همه کس
ندهم من ره به کسی در بزم یار من باشم و بس
شاد و بی باک
با عشقی پاک
بر این آب و خاک
بپرم ز جهان
چو هُما به دل آسمان

♫♫♫

تپش قلب پُر از اُمید من تپش زندگیه
دل من دیده ی من دنیای من همه تابندگیه
شور من..
چشمه ی…
نور من….

حس می‌کنم آرامش این لحظه از من نیست
آواز می‌خونم تو دنیایی که اصلاً نیست
حال ِ خوشی دارم مثل فانوس اما حیف
تکلیف من با این شب آشفته روشن نیست
هستی ولی لمس تو ممکن نیست با رویا
هستی ولی این حس نامعلوم بودن نیست
ترکم نکن حس می‌کنم فردا برام دیره
با من بمون اینجا بجز جای تو با من نیست

قلبی که بی تو چشم انتظاره
وقتی نباشی تاریکه دنیاش
آروم نداره دنیای بی تو
آرامش این سردرگمی باش